۲۱ مهر، ۱۳۹۱

ایرج مصداقی خبرچین و مواجب بگیر امریکا؟

حفظ "پرنسيب‌های اخلاقي‌ در مبارزه سياسی- اجتماعی"/ سعيد صارمی

 نگاهي‌ به مواضع آقای " ايرج مصداقی" در مصاحبه با بي‌ بي‌ سي‌!
ایشان در بخشی از اظهاراتشان ( در رابطه با ترور ۶ آمریکایی‌ ، توسط سازمان مجاهدین خلق)، که در پیش از انقلاب رخ داده، مسائلی‌ را عنوان کردند که تعجب نگارنده این سطور را موجب شد. ایشان در آن مناظره ، مجاهدین مارکسیست شده را عامل این ترور‌ها معرفی‌ می‌‌کند. وی از " وحید افراخته " به عنوان رهبر و فرمانده عملیات نام می‌‌برد. همچنین از اعضائ " تیم‌های عملیاتی " و ذکر نام آنان هم نمی‌‌گذارد. و در پایان ، کار را به آنجا می‌‌رساند، که حتی می‌‌گوید که دو نفر آخری در خارج از کشور به سر میبرند. حتی با تعجب می‌‌گوید! که، " کسی‌ هم با آنها کاری ندارد"

برای خواندن کل مقاله اینجا را کلیک کنیم.

گفتگوی صفحه‌ دو بی‌بی سی با ایرج مصداقی، علی کشتگر و هوشنگ امیراحمدی در رابطه با بیرون آمدن مجاهدین از لیست تروریستی
بی‌بی سی  بسیاری از ناظران سیاسی مسئولیت خروج نام مجاهدین از سیاهه گروههای تروریستی را متوجه دولت آمریکا دانسته و در پی کشف دلایل این تغییر رویکرد برآمدند. آیا این تصمیم ارتباط مستقیمی با اوج گرفتن اختلافها بین ایران و غرب دارد و پیامدهای سیاسی آن چه خواهد بود؟
در صفحه دو سه شنبه 2.09.2012/11.07.91 مهدی پرپنچی این موضوع را با مهمانان برنامه علی کشتگر، هوشنگ امیر احمدی و ایرج مصداقی بررسی کرده است.

روز جمعه، وزارت خارجه آمریکا با صدور اطلاعیه ای رسما سازمان مجاهدین خلق ایران را از فهرست گروه‌های تروریستی این کشور خارج کرد.



سعيد صارمی

چند هفته‌ای از موضوع خارج شدن مجاهدين از " ليست تروريستی " دولت آمريکا مي‌گذرد . و در اين مدت ، شاهد مواضع گوناگون جريانات سياسی در اين رابطه بوديم . هر جريانی از زاويه نظری و از جهت منافع سياسی و يا احيانا ، منافع طبقاتی که از آن دفاع مي‌‌کند، اين قضيه را به چالش کشيده است. که البته اين موضع گيري‌ها ، موضوع بحث اين مطلب نيست.

ابتدا يک موضوع را جهت روشن نمودن قضيه مورد بحث، مشخص کنيم. در " ليست تروريستی " بودن يا نبودن مجاهدين از سوی دولت آمريکا هيچگونه جنبه اخلاقي‌ و بار مثبتی در افکار عمومي‌ ندارد. به اصطلاح اگر بخواهيم از جنبه پرنسيب‌های اخلاقي‌ به قضيه بنگريم، نه با تروريست ناميدن اين سازمان از سوی دولت آمريکا، و يا بر عکس آن ، مجاهدين نه تروريست مي‌‌شوند و نه آزاديخواه. به اصطلاح، دولت آمريکا مرجع صلاحيت داری در اين قضيه نيست. تروريستي‌ترين دولت جهان ، نه از صلاحيت اين برخوردار است که مجاهدين را تروريست بنامد و نه آن که بر عکس ، آنان را آزا! ديخواه معرفي‌ کند.

اين قضيه، مانند همان داستان قديمي‌ " منافق " خواندن سازمان مجاهدين خلق از سو‌ي‌ رژيم فاشيستی حاکم بر ايران، و يا داستان " مارکسيست اسلامی " خواندن مجاهدين از سوی ديکتاتوری سلطنتی سابق است. اين هر ۳ جريان ( حاکميت فاشيستی ولايت فقيه، دولت آمريکا و حکومت شاه) ، کوچک‌ترين مشروعيتی در اين زمينه نه داشته اند و نه دارند. به همين دليل نه خارج شدن مجاهدين از اين ليست ، و نه ابقأ آنها در اين ليست، به لحاظ اخلاقي‌ هيچ ارزشی در انظار افکار عمومي‌ ندارد.

به همين دليل، موضوع اين مطلب ، يک بحث ارزشی و اخلاقي‌ است. همان ارزش‌ها و پرنسيب‌های اخلاقي‌ که باعث مي‌‌شود بسياری به ميدان مبارزه وارد شوند. همان‌هايي‌ که از ديدن گرسنگي، فقر و فحشا ، جنگ و بي‌ خانمانی ، دلشان به درد مي‌‌آيد. مبارزه برای رسيدن به آرمان‌های انساني‌ امری اخلاقي‌ و ارزشيست. و غير از اين نيست.

موضوع اين مطلب بر مي‌‌گردد به مصاحبه ، و يا بهتر بگوييم ، مناظره آقايان ،" هوشنگ امير احمدی "، " علي‌ کشتگر " و آقای " ايرج مصداقی " با بنگاه خبری بي‌ بي‌ سي‌ ، که در رابطه با خارج شدن مجاهدين از " ليست تروريستی " دولت آمريکا در برنامه " صفحه دو " شبکه خبری بي‌ بي‌ سي‌ ، انجام شد.

موضوع اين مطلب ، نه آناليزی بر کل اين مناظره است ، و نه قضيه خارج شدن مجاهدين از ليست " تروريستی دولت آمريکا. بلکه بخشی از اظهارات آقای " ايرج مصداقی " در اين مناظره باعث نوشتن اين مطلب گرديد، . اظهاراتی که بسيار عجيب و غير معمول بود. عجيب به اين خاطر که ، با شناختي‌ که از آقای " مصداقی " داشتم، باور نمي‌‌کردم که يک " زندانی سياسی سابق " ، که عمری را در مبارزه به خاطر تحقق‌ " آرمان‌های انساني‌ " و رسيدن " به جامعه بي‌ طبقه توحيدی "در زندان گذرانده باشد ، اين گونه سخن بگويد.

داستان از آنجا شروع مي‌‌شود که آقای " مصداقی " در ردّ هر گونه ادعای " تروريستی ناميدن " مجاهدين ، از سوی دولت آمريکا، به مساله‌ای اشاره کرد ، که به لحاظ سياسي، علامت سوال بزرگي‌ در مورد زوايای " شخصيتی و اخلاقي‌ " آقای " مصداقی " قرار مي‌‌دهد.

ايشان در بخشی از اظهاراتشان ( در رابطه با ترور ۶ آمريکايي‌ ، توسط سازمان مجاهدين خلق)، که در پيش از انقلاب رخ داده، مسائلي‌ را عنوان کردند که تعجب نگارنده اين سطور را موجب شد. ايشان در آن مناظره ، مجاهدين مارکسيست شده را عامل اين ترور‌ها معرفي‌ مي‌‌کند. وی از " وحيد افراخته " به عنوان رهبر و فرمانده عمليات نام مي‌‌برد. همچنين از اعضائ " تيم‌های عملياتی " و ذکر نام آنان هم نمي‌‌گذارد. و در پايان ، کار را به آنجا مي‌‌رساند، که حتی مي‌‌گويد که دو نفر آخری در خارج از کشور به سر ميبرند. حتی با تعجب مي‌‌گويکه ، " کسي‌ هم با آنها کاری ندارد"!

اينجا بگذاريد يک موضوع مهم را توضيح دهيم، تا ابعاد اين قضيه بهتر روشن گردد. از زاويه نگاه انساني‌، و حتی سياسي، عمل " تقي‌ شهرام "، در ترور " مجيد شريف واقفی " و " صمديه لباف " جای هيچ گونه توجيهي‌ ندارد. به زبان آدميزاد، کاری که " تقي‌ شهرام " کرد، جنايت بود. والسلام! از نظر نگارنده اين سطور، يکي‌ از مهم‌ترين عوامل روی کار آمدن ارتجاع در ايران ، همين عمل غير اخلاقي‌ بود. اين عمل غير اخلاقي‌ هم به وجهه‌ مجاهدين ضربه زد و هم به مارکسيست ها. از يادمان نرود که " خمينی " و طرفدارانش چگونه اين قضيه را به پيراهن عثمان تبديل کردند و چ! گونه در بوق و کرنا کردند که " مارکسيسم " يعنی اين! به همين دليل، اين موضوع را در اينجا بايد، متذکر مي‌‌شدم تا اين شک و شبهه به وجود نيايد که نگارنده ، هيچگونه سمپاتی به " تقي‌ شهرام " داشته باشد.

بگذاريد نکته ديگری را هم اينجا ياد آوری کنيم. به راستي‌ اگر بخواهيم ، از زشت‌ترين و کريه‌ترين عمل حزب توده و جريان اکثريت ، نمونه‌ای بياوريم کدام است؟ مگر غير از اين است که زشت‌ترين عمل اين دو جريان، انتشار اطلاعيه‌ای بود ، که اين‌ها در آن از هوادرانشان خواستند که در همکاری با جريان حاکم، نيروهای انقلابي‌ را به حاکمين جديد و دستگاه‌های اطلاعاتی آنان معرفي‌ کنند؟ آيا غير از اين بود که اين عمل ، بيش از اين که يک " اشتباه سياسی " باشد، عملي‌ زشت، غير قابل بخشش و غير اخلاقي‌ بود؟ حتی مي‌‌شود گفت که اين عمل " حزب! توده " و " اکثريت "، يک جنايت بود. هر چند که بسياری از نيروهای اين دو جريان نيز، بعد‌ها اعدام شدند. اما قربانی دادن اين دو جريان، چيزی از " عمل کثيفی " که در حمايت از رژيم حاکم کردند کم نمي‌‌کند. جنايت و خيانت هميشه کثيف است!

آقای " مصداقی "!

آيا در ردّ ادعای " تروريست نبودن " مجاهدين، لازم بود که اسامی تيم عملياتی را در يک رسانه‌ همگانی اعلام کنيد؟ حتی ، اعلام کنيد که دو نفر از آنها هنوز زنده هستند و در خارج از کشور زندگي‌ مي‌‌کنند؟ آيا اين به آن معنا نيست، که با زبان بي‌ زبانی مي‌‌گوييد که دستگيری آن‌ها هم راحت هست؟ چون در خارج از کشور زندگي‌ مي‌‌کنند و از حريم امنيتی برخوردار نيستند؟ شما ، در ردّ ادعای تروريست نبودن مجاهدين، احتياجی به اين نداشتيد که " نمک موضوع " را زياد کنيد ! يک دفاع حقوقی مي‌‌توانست کافي‌ باشد. اما آن چه شما در آن مناظره گفت�! د، بيشتر از آن که ‌يک دفاع منطقي‌ باشد، خوش رقصی بود! اين ، يک امر " غير اخلاقي‌ " و غير قابل بخشش است .

آقای " مصداقی "!

بحث من و شما، يک بحث معرفتی نيست. نه قصد بحث سياسی دارم و نه قانع کردن شما را! ای کاش باور مي‌‌کردم که سهواً اين نکات را در آن مناظره گفتيد. شما مختار هستيد که به مسايل سياسی از هر جنبه‌ای که دوست داريد بپردازيد. اين ، حق طبيعی شماست. اما آنجا که در جهت پيش بردن اهداف سياسی تان ، پرنسيب‌های اخلاقي‌ و سياسی را زير علامت سوال قرار مي‌‌دهيد، قضيه اجتماعی مي‌‌شود. مخصوصا اين که شما يکي‌ از سخنگويان جريان " ايران تريبونال " هم هستيد.

آقای مصداقی!

با وسايل نامشروع نمي‌‌توان به اهداف مشروع دست يافت! مگر آن که اهداف شما فقط، بر پايه " کسب قدرت" استوار باشد. برای رسيدن به آزادی نمي‌‌توان گفت که وسيله هدف را توجيه مي‌‌کند. اما برای کسب قدرت، هدف هميشه وسيله را توجيه مي‌‌کند. خوشرقصی کردن برای صاحبان قدرت يکي‌ از اين وسايل است!

با اميد به سرنگونی هر چه سريع تر رژيم فاشيستی حاکم بر ايران بدست مردم!

و با آرزوی تحقق‌ استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی و برقراری جمهوری مردمی در ايران!
 با احترام سعيد صارمی

اصلا خود ایرج مصداقی مگر به اعتراف خودش تواب, نشده بود و در ماشین سپاه نمی نشت و مبارزین را شناسایی نمی کرد؟ نمی دانم چرا اینهمه به ایرج مصداقی پر و بال می دهند!

سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۷۴ در کتابی و در جهت کسب حمایت کنگره آمریکا تمام اعدام‌های انقلابی مستشاران آمریکایی در دهه ۱۳۵۰ را اعمال تروریستی اپورتونیستهای چپ نمایی دانسته که از نام مجاهدین سوء استفاده کرده بودند. «گزارش ﴿ گزارش وزارت امور خارجه آمریکا به کنگره ﴾، مجاهدین را متهم به قتل شش شهروند آمریکایی در دهه ۵۰ می‌نماید.... محکمترین دلیل برای اثبات این که مجاهدین (مسلمان) در ترور این افراد دست نداشته‌اند، اطلاعیه‌های رسمی عاملان این ترور هاست که در حقیقت قاتلان مجاهدین هم بودند. [۲۷]





ساعت ۶:۴۰ دقیقه صبح تیم عملیاتی مجاهدین خلق به فرماندهی وحید افراخته، در حوالی قیطریه، اتومبیل حاوی دو مستشار نظامی نیروی هوایی امریکا به نام «سرهنگ شفر» و «سرهنگ ترنر» را محاصره کردند. طبق تحلیل امریکاییان تاکتیک این ترور مختص مجاهدین خلق و از مؤثر‌ترین شیوه‌ها بود.
همزمان با کوبیده شدن سپر یک وانت‌بار به اتومبیل مورد نظر از عقب، بلافاصله اتومبیل دیگری راه را از جلو سد می‌کرد. ضربه نخستین، سرنشینان و راننده اتومبیل هدف را دچار شوک و غافلگیری آنی می‌کرد و بی‌آنکه فرصت تفکر و واکنش داشته باشند، اتومبیل دیگری راه را می‌بست. در این عملیات، سه نفر از عوامل ترور پیاده شدند، به راننده ایرانی مستشاران دستور دادند که در کف اتومبیل بخوابد و سپس دو مستشار را به گلوله بستند.

عوامل عملیات فوق عبارت بودند از:

وحید افراخته، مسوول عملیات و تسلیم کننده راننده مستشاران؛

سیدمحسن سید‌خاموشی، ‌راننده وانت و عامل ترور (شلیک) از سمت راست اتومبیل؛

محمد‌ طاهر رحیمی، عامل ترور (شلیک) از سمت چپ اتومبیل؛

محسن بطحایی، مسوول راه‌بندان؛

منیژه اشرف‌زاده کرمانی، علامت دهنده عملیات و مسوول مراقبت از صحنه.

سازمان مجاهدین خلق در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: همزمان با بازگشت شاه جنایتکار از مسافرت توطئه‌آمیزش به امریکا، حکم اعدام انقلابی دو تن از مستشاران تجاوزکار امریکایی در ایران، «سرهنگ شفر» و «سرهنگ ترنر»، توسط یک واحد از رزمندگان سازمان اجرا گردید.

به نوشته نشریه «پیام مجاهد» در اردیبهشت ماه ۱۳۵۴: «اندکی پس از اجرای موفق این عملیات، زن نا‌شناسی به عنوان «سخنگوی سازمان مجاهدین خلق ایران» به دفتر خبرگزاری «آسوشیتدپرس» در تهران، ‌تلفن و اعلام کرد که اعدام دو نفر مستشار مزبور، جوابی است به قتل ۹ نفر از زندانیان سیاسی توسط نیروهای پلیس در ماه قبل

عملیات ترور مستشاران که انعکاس وسیعی در داخل و خارج از ایران داشت، موجب افزایش تحرک و فعالیت فوق‌العاده ساواک و سایر نیروهای امنیتی و پلیس رژیم شاه شد. آن‌ها تلاش می‌کردند تا از تکرار اینگونه اقدامات و تهدید امنیت مقامات و اتباع امریکایی مقیم ایران جلوگیری شود. نکته مهم و بی‌سابقه در این عملیات، دستیابی سازمان به کیف‌های دستی دو مستشار مزبور بود که اسناد و مدارک بسیار با ارزشی در آن‌ها قرار داشت. بعد‌ها وحید افراخته پس از دستگیری در بازجویی اعتراف کرد که اسناد و مدارک مزبور برای تحویل به دولت شوروی و جلب پشتیبانی آن دولت، به خارج از کشور ارسال شده است.

مسوولان ساواک بعد‌ها در بولتن ویژه به شماره ۲۸۳۸/ ک به تاریخ ۱۳۵۴/۶/۳ مربوط به کمیته مشترک ضد خرابکاری با عنوان «درباره اعترافات وحید افراخته در زمینه تبادل اطلاعات با سفارتخانه‌های شوروی در خارج از کشور» که‌‌‌ همان زمان به اطلاع شاه و نصیری رییس ساواک رسید، نوشتند: «پیرو گزارشات قبلی در زمینه اعترافات وحید افراخته (فرمانده تیم سیاسی ـ نظامی گروه به اصطلاح مجاهدین خلق که در کلیه برنامه‌های ترور گروه مذکور شرکت داشته است) به استحضار می‌رساند، متهم موصوف در ادامه بازجویی‌های معموله اعتراف نموده که پس از ترور دو نفر سرهنگ امریکایی، کیف دستی‌های آن‌ها را برداشته و به جای آن کیف دیگری که محتوای مواد منفجره بود در اتومبیل گذاشته است تا پس از رسیدن ماموران در محل حادثه و باز کردن آن، کیف مذکور منفجر و تلفات دیگری به ماموران وارد آید. وی افزوده پس از بررسی و ترجمه اوراق و نوشتجات داخل کیف‌های دو سرهنگ موصوف (این مدارک به وسیله حسن حسنان ترجمه شده است) اعضای گروه متوجه می‌شوند که اطلاعات ذی‌قیمتی در مورد تأسیسات مستشاری «آرمیش مگ» در ایران، نحوه خرید هواپیماهای فانتوم از امریکا، نحوه پرداخت پول و سررسید آن‌ها، پایگاه‌هایی که هواپیماهای فانتوم در آن مستقر می‌باشند، تعداد هواپیماهای تحویلی به ایران در هر نوبت، توضیحاتی راجع به پایگاه‌های نظامی مستشاران در ایران، مطالبی درباره مشخصات باند فرودگاه‌ها و قابلیت استفاده از آن‌ها، اطلاعاتی در مورد خطوط ارتباطی تله کمونیکاسیون و محل پایگاه‌های جاسوسی، تعدادی نقشه با علایم رمز روی آن مشخص شده، مشخصات تعدادی از مقامات ایرانی که با امریکایی‌ها در تماس هستند، گزارش‌هایی در مورد مسافرت معاون «شلزینگر» به تهران و شهرستان‌ها، قبوض خرید اسلحه از امریکا، کروکی منزل یکی از مستشاران نظامی امریکا در تهران و تعدادی عکس‌های خانوادگی و مدارک شخصی در کیف‌های مورد بحث وجود دارد که پس از تفکیک، ‌مدارک شخصی سرهنگان موصوف به وسیله دو نفر از اعضای گروه با اضافه نمودن چند جزوه و نشریه گروه به اصطلاح مجاهدین به پشت بام ساختمان خبرگزاری فرانسه در تهران انداخته شد و مراتب نیز تلفنی به کارمندان خبرگزاری مذکور اعلام گردید تا آن‌ها را به خانواده افسران نامبرده تحویل نمایند (مدارک مکشوفه در پشت‌بام خبرگزاری فرانسه در تهران به وسیله ماموران ساواک جمع‌آوری و به موقع با کسب اجازه به مقامات امریکایی تحویل شده است.)

وحید افراخته اضافه نموده، چون گروه به اصطلاح مجاهدین خلق، قدرت استفاده از اطلاعات به دست آمده را نداشته لذا اعضای کادر رهبری گروه تصمیم گرفته‌اند که این اطلاعات را از طریق اعضای گروه در خارج از کشور در اختیار سفرای کشور اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در کشورهای فرانسه یا انگلستان قرار داده و در قبال آن تقاضا نمایند تا از کمک‌های شوروی در مورد دریافت سلاح، مهمات، فرستنده رادیویی به منظور اجرای تبلیغات و همچنین تبادل و همکاری اطلاعاتی با یکدیگر، ادامه تماس و عدم تبلیغ بر علیه یکدیگر و سایر کمک‌های احتمالی برخوردار شوند.

متهم موصوف افزوده که به احتمال قوی مدارک مورد بحث می‌بایستی جهت انجام اقدامات بعدی توسط بهرام آرام (یکی از اعضاء کادر رهبری و متواری گروه) برای علیرضا سپاسی آشتیانی (از اعضای فعال و متواری گروه) که با نام مستعار «انسانی» در خارج از کشور فعالیت دارد ارسال شده باشد و وی از سایر تصمیمات و اقدامات بعدی اعضای گروه، در این زمینه اطلاعی ندارد

پس از آنکه این بولتن به دست رییس ساواک رسید، نعمت‌الله نصیری در حاشیه صفحه دوم آن نوشت: «پیش از این اوامر مبارک شاهانه شرف صدور یافت که برای ارتش فرستاده شود و از مستشاری سؤال شود که چرا این مدارک به این ترتیب از بایگانی خارج می‌شود که مورد دستبرد قرار گرفته و در نتیجه در اختیار دولت شوروی قرار گیرد

ضمناً نصیری دو پاراگراف آخر بولتن را با خط‌کشی جدا نموده که در نامه برای ارتش به جای آن چنین نوشته است: «و این مدارک به خارج از کشور ارسال شود تا در پاریس یا لندن در اختیار سفیر شوروی گذارده شود
در انتهای سند نیز نصیری دستوراتی به شرح ذیل برای تکمیل گزارش داده است:

۱ - اطلاعات بیشتر در مورد این مدارک.

۲ - نقشه ایران بوده یا نقشه دیگری بوده.

۳ - اطلاعات دقیق‌تر از برگ سند.
منابع:
روزنامه کیهان، ۳۱ اردیبهشت و ۱۹ خرداد ۱۳۵۴
سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی


۳ نظر:

ناشناس گفت...

selam rosa jam pedide irej mesdagi ra nebayet feget ba esme xali irej mesdagi tehlil kerd,,chera? ma vegti 4 jeld xaterat zendan ba esme mesdagi xandim moteveje shodim ke in jembendi kar yek nefar nist, men vegti ba chap moesese ketab temas gerefdem ve nezerem ra gofdaam ,esliterin moshkel dar esme ketab nist , mohemterin mozo ketab bestela mestagi, keshfe mogavemet vageei mobareze der zendan nist , mozo mohem dar ketab berjeste kerdan mojahedin xelg est. mesdagi esme namerei mojahhedin xelge iran est.pes der netije mozegiri vageie mesdagi che der ketab ve che dar televezeyon daxeli ve jehani defa az mojahedin est. ema mozo mohem saremi ve men ,,adem foroshi est adam foroshi feget yek terefe nist xod bestela efshager dar jame sermaye dari evelin gorbani hestend, mesoud

Rosa گفت...

سلام مسعود جان
همانطور که نوشتید، آدم فروشی، همواره محکومه...
در آلمان هم یک پیرزن و پیرمرد 70-80 ساله را از فرانسه برای وقایع دهه 70 به فرانکفورت استرداد کردند.
نظام نمیبخشه، ما نیز!
کسی که لوشان داده، خود سالها زندانی و تواب سیستم بود.
البته مصداقی بدون یک چک خوردن و برای خود شیرینی کل جنبش مسلحانه را و کشتن مستشاران را بگردن مارکسیستها انداخته و در حال لو دادن اسم و آدرس بازماندگان این جنبش پشت صدای امریکا قراره قبح آدم فروشی را هم بریزه.
جالبه که سخنگوی تریبونال لندن-لاهه هم هست!

ناشناس گفت...

selam mojeded,,rosa jn donya herche bed bashe ye zavetesh xili ez chizhash vagiyet hasho ra roshen mikone, betuor mesal vegti mestagi beraye azadiyesh ez zendan ba bazjoyesh mosahebe ya neshesti dashteand,, to ketb xaterayesh be onvane taktik az in herekt nam mibere, , gesde esli mosahebe gol zedane bazjo est,,ema bed az modeti dar emal be vagiyet tebdil mishe. goya in mosahebe ya bazjoyi diroz etefag oftade,, rosa jan chobe rozegar seda nedare,, der xateme az dostan mixam jelde charom ketab bestela xaterat zendan mesdagi ra bexanid hemegi piroz bashid mesoud